داستان مهاجرانمهاجران موفق

کلگری؛ هم‌نوایی شعر و موسیقی برای بیان رنج و امید مهاجران در وطن جدید

پناهجویان سوری به کانادا نیامده‌اند که سربار باشند؛ آن‌ها می‌خواهند مفید باشند و چیزی به جامعه کانادا اضافه کنند

غادة الاطرش، مهاجر سوری که در مقطع دکترا در دانشگاه کلگری درس می‌خواند، در مرکز جدید هنرهای cSPACE کلگری، ایستاده است و شعرها و نوشته‌هایش را برای جمعیتی می‌خواند که سالن را پر کرده‌اند و در سکوت و با اشتیاق، گوش می‌دهند.

همزمان که او دارد نوشته‌هایش را می‌خواند، زن دیگری به نام آیا مهنا، نوازنده و همکار او در برگزاری این مراسم، با نوایی آرام عود می‌نوازد، که به شکل یک گیتار کوچک و گلابی شکل، ساز سنتی مردم سوریه است.

این دو با هم نوایی شعر و موسیقی، سالن را از واژگان و صداهایی پر می‌کنند از مکان‌هایی بسیار دور. آنها راوی زندگی مردمانی هستند که از راهی دور آمده‌اند تا به روشنی بپیوندند. آنها از امید می‌گویند و آینده‌ای که در انتظار است.

کلگری؛ هم‌نوایی شعر و موسیقی برای بیان رنج و امید مهاجران در وطن جدیدالاطرش، نویسنده و مربی سوری و از سازمان‌دهندگان این مراسم می‌گوید: «پناهجویان سوری لحظه‌ی ورود به کانادا دچار سردرگمی بوده‌اند. آن‌ها در هنگام آمدن به اینجا گیج بودند.»

این مراسم برای تجلیل از داستان‌های موفقیت و مقاومت تازه‌واردان سوری و جمع‌آوری پول برای سویدا، زادگاه الاطرش، که صحنه‌ی یکی از جنایات داعش در ماه‌های گذشته بود، برگزار شده است.

الاطرش می‌گوید: «ولی حالا همان آدم‌ها به من می‌گویند که هر روز بیشتر احساس ریشه گرفتن در این کشور پیدا می‌کنند و بسیار سپاس‌گزار کشوری هستند که به آن‌ها پناهندگی، آزادی و امنیت داده است.»

خانواده‌‌ای فعال در بیزینس صابون‌سازی کانادا از سوریه

یکی از سخنرانان این مراسم عبدالفتاح الصابونی است؛ چهارمین نسل از یک خانواده‌ی سازنده‌ی صابون، که شروع بسیار خوبی در کلگری داشته است. او بلافاصله بعد از ورود به کانادا، بیزینس موفقی را به راه انداخت و اکنون الهام‌بخش دیگران در این راه است.

کلگری؛ هم‌نوایی شعر و موسیقی برای بیان رنج و امید مهاجران در وطن جدیدالاطرش می‌گوید: «حالا در همه جای کلگری او را می‌شناسند. این داستان زیبایی از موفقیت است. این‌ها آدم‌های مقاومی هستند و دارند در کانادا ریشه می‌دوانند.»

او می‌گوید: «ما باید به فراهم آوردن فضا برای تازه‌واردان ادامه بدهیم، تا یاد بگیرند چطور برای جامعه‌ی خودشان مفید باشند. باور کنید که حتی یک مرد یا یک زن هم نیست که به اینجا آمده باشد تا زندگی‌اش را با دریافت کمک بگذراند.»

الاطرش اضافه می‌کند: «آن‌ها نیامده‌اند که سربار باشند؛ آن‌ها می‌خواهند مفید باشند و چیزی به جامعه اضافه کنند.» او باور دارد که مقاومت و انعطاف‌پذیری ویژگی مشترک میان تمام مهاجران و پناهجویان است، صرف‌نظر از آن که چه نژاد و رنگ پوستی داشته یا از چه منطقه‌ای آمده باشند.

الاطرش می‌گوید: «شما با کسانی طرف هستید که یک بار مغلوب شده‌اند و یاد گرفته‌اند که چطور دوباره روی پاهای خود بایستند.»

آمده‌اند که روی پای خود بایستند

یحیی الیهیب
یحیی الیهیب

پناهجویان سوری، که همچنان به استقرار در جامعه و ایستادن بر روی پاهای خود ادامه می‌دهند و خیلی‌های‌شان با موفقیت در این راه حرکت می‌کنند، ترجیح می‌دهند به خاطر موفقیت‌هایشان تجلیل شوند، تا اینکه به دلیل لطماتی که دیده‌اند، مورد ترحم قرار گیرند.

یحیی الیهیب، پژوهشگر در دانشگاه کلگری، می‌گوید: «ایده‌ی مقاومت ذاتا درباره‌ی بزرگداشت است؛ ایده‌ی غلبه بر دشمنان است، اما در عین حال بزرگداشت انتخاب‌های نو و شروع‌های تازه نیز هست.»

یحیی در حال حاضر بر روی تحقیقی درباره‌ی پناهجویان کار می‌کند که هدف از آن، شناسایی برخی از چالش‌های پیش روی تازه‌واردان از کشورهای جنگ‌زده، در هنگام ورود و استقرار در کاناداست.

یحیی می‌گوید سوری‌ها دوست ندارند که به چشم قربانی به آن‌‌ها نگاه شود.

او در ادامه می‌افزاید: «پناهجویان به اینجا آمده‌اند که بخشی از جامعه‌ی کانادا باشند. آن‌ها شرکت‌کنندگان بالفعل و بالقوه‌ای در جامعه‌ی کانادا هستند که در اقتصاد و رفاه کانادا ایفای نقش می‌کنند.»

بیزینس‌ سوری‌ها در کانادا

برخی از سوری‌ها بیزینس‌های موفقی در کانادا به راه انداخته‌اند و با کسب موفقیت در عرصه‌ی آموزش، از مرحله‌ی استقرار عبور کرده و قدم در راه موفقیت‌های واقعی گذاشته‌اند. دیگران نیز، گرچه هنوز به چنین جایگاهی نرسیده‌اند، اما رویاهای بزرگی در سر دارند.

rita-khanchat
rita khanchat

خانم ريتا خنشت، که در سوریه به عنوان مهندس صدا فعالیت داشته است، می‌گوید: «من هنوز به زمان بیشتری نیاز دارم تا بتوانم تطابق بیشتر و سر و سامان بهتری پیدا کنم.» او پس از سال‌ها فرار از جنگ و نقل مکان از جایی به جای دیگر برای بقا، ۱۰ روز قبل از کریسمس ۲۰۱۶، به کانادا آمد.

او سپتامبر سال گذشته از کالج فارغ‌التحصیل شد و با کمک به دیگران در مرکز تازه‌واردان، کاری برای خود پیدا کرد.

او می‌خواهد مانند خیلی از سوری‌های دیگر که در کلگری کانادا هستند، یک روز بیزینس خودش را راه بیندازد.

ريتا خنشت، که می‌خواهد زنان سوری دیگر را به استخدام در آورد تا به او در راه‌اندازی یک شرکت تهیه‌ی غذا کمک کنند، می‌گوید: «در حال حاضر آرزوی من، آرزوی بزرگ من، این است که یک بیزینس راه بیندازم.»

او می‌گوید: «در سه سال بعدی زندگی‌ام در کانادا، برای محقق ساختن این هدف تلاش خواهم کرد، برای اینکه بیزینسی برای این زن‌ها ایجاد کنم.»

این برنامه با اجرایی آرام و خاورمیانه‌ای از آهنگی آشنا برای همه‌ی حاضران در سالن، به پایان رسید؛ سرود ملی کانادا، که با ساز عود نواخته شد.

ریتا می‌گوید کنار آمدن با شرایط ممکن است برای بعضی‌ها بیشتر طول بکشد، اما او مطمئن است که روزی به جمع کسانی خواهد پیوست که در کانادا با موفقیت زندگی می‌کنند و رویایش را برای کمک به دیگران برای قدم گذاشتن در همین راه، به واقعیت تبدیل می‌کند.

راه طولانی دمشق تا تگزاس و بعد کلگری

غادة الاطرش، که هم اکنون دانشجوی مقطع دکترا در رشته تحقیقات آموزشی در دانشگاه کلگری است، سال‌های اولیه زندگی‌اش را در شهر دمشق سپری کرده است.

او می‌گوید: «در سال ۱۹۸۶، پدر من که سفیر بازنشسته‌ی دولت سوریه بود، به‌واسطه یک پیشنهاد کاری از دانشگاهی در آمریکا، از دمشق به تگزاس مهاجرت کرد تا آینده‌ی بهتری را برای خانواده‌اش و فرزندانش فراهم کند. زمانی که ما به آمریکا رسیدیم، من کلاس هفتم بودم. شرایط برایم تازه بود و هیچوقت چنین تجربه‌ای نداشتم.»

او اضافه می‌کند: «من به عنوان یک دختر اهل سوریه و غیر سفید پوست تازه به آمریکا آمده بودم و احساس می‌کردم از خانه خیلی دور هستم. همه از من چپ و راست می‌پرسیدند که از کجا آمده‌ام. با زبان انگلیسی دست و پا شکسته و روحیه آسیب‌پذیر، درست مثل یک مهاجر تازه‌وارد، سعی می‌کردم که توضیح دهم سوریه کجای نقشه‌ی جهان است. بعد از توضیحاتی که می‌دادم، همکلاسی‌هایم چنین سوالاتی از من می‌پرسیدند: خب سوریه کجاست؟ آیا گفتی سیبری؟ آیا به اسرائیل نزدیک است؟ این سوال برای یک عرب با ایدئولوژی‌های سیاسی که دارد خیلی جالب نیست. اما سال‌هاست که دیگر کسی از من نمی‌پرسد سوریه کجای نقشه‌ی جهان است.»

الاطرش دوران دبیرستان و لیسانس خود را در تگزاس به پایان رساند و سپس قبل از این که در سال ۲۰۰۴ به کانادا بیاید، مدرک فوق لیسانس خودش را در رشته‌ی ادبیات انگلیسی از دانشگاهی در اکلاهما آمریکا دریافت کرد.

او علاقه‌ی شدیدی به دنیای زبان‌ها دارد و همچنین به نوشتن هم علاقمند است و می‌گوید شعر و شاعری این فرصت را به مردم سوریه می‌دهد تا احساسات خودشان را بیان کنند.

از او کتاب Stripped to the Bone منتشر شده است.

@ghadaalatrash

این مطلب نخستین بار، توسط خانم پریا اسکوئی مشاور امور مهاجرت در کانادا، در تاریخ ۲۱ فوریه ۲۰۱۹ در شماره ۱۸۱ هفته‌نامه‌ی آتش چاپ تورنتو منتشر شده است. این شماره نشریه را می‌توانید از اینجا دانلود کنید. لینک مطلب هم در سایت آتش اینجاست.

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا