حتی فکرش را هم نمیکنید که چطور میتوان یک بیزینس موقتی که فقط صرف تفریح و بیکار نبودن برپا شدهاست، طی دو سال به یک شرکت چند میلیون دلاری تبدیل کرد. ولی همیشه ناممکنها ناممکن نمیمانند اگر برای عملیاتی کردنشان برنامهریزی کنید و به چیزی غیر از هدفتان فکر نکنید.
نادیا شعیب، یک دختر جوان و موفق پاکستانیتبار است که توانسته در عرض دو سال، بیزینسی میلیون دلاری را در کانادا راهاندازی کند. با او بیشتر آشنا میشویم و یادداشتی را که از زبان خودش نوشته شده میخوانیم؛ ماجرای موفقیت بیزینسی که ابتدا برای تفریح راهاندازی شد و بعد به موفقیتهای زیادی رسید.
نادیا شعیب: فکر کنم بتوان به من کارآفرین اتفاقی گفت. یعنی کسی که خیلی اتفاقی کارآفرین شد. من در اسکاتلند بزرگ شدم و همیشه دلم میخواست وکیل باشم. به همین دلیل در سال ۲۰۱۱ به عنوان مشاور حقوقی کار خودم را آغاز کردم. من به کارم علاقه بسیار زیادی داشتم و گاهی در یک روز در ۱۶ جلسه دادگاه پشت سر هم حضور پیدا میکردم. در همان زمان با یک مرد کانادایی آشنا شدم. زنجیرهای از اتفاقات موجب شد که در سال ۲۰۱۵ من متاهل باشم و در خانه جدیدم در کانادا زندگی کنم. باید اینجا نیز برای خودم شرایطی فراهم میکردم تا شناخته شوم و بتوانم به فعالیت در زمینه کارهای حقوقی بپردازم. این فرایند زمان زیادی طول میکشید، که البته برای من توفیق اجباری بود.
همیشه هم داشتن اوقات آزاد به ضرر انسان نیست؛ گاهی هم سبب خیر میشود، درست مثل تجربهای که من دارم. در خانه ماندن و مطالعه کردن زمان زیادی به من داد که بتوانم به علایق دیگرم بپردازم. شوهر من بیزینس تفریحی داشت و در خانه لوازم گوشی همراه میفروخت.
بنابراین تصمیم گرفتم در اوقات فراغتم به او کمک کنم و در eBay فهرستی از کالاها برای او درست کنم. همه چیز خوب پیش رفت و این کالاها خیلی سریع به فروش رفت. این موفقیت هرچند کوچک جرقهای در ذهن من شد و ناگهان آن هدف استوارم برای ادامه وکالت در دادگاههای کانادا کمرنگ شد و هیجان ایده راه انداختن یک بیزینس شخصی کاملا بر آن غلبه کرد. در کمال تعجب مدت زیادی طول نکشید که تصمیم گرفتم تقاضای مجوز وکالت را به حالت تعلیق درآورم و متمرکز باشم که تبدیل به یک کارآفرین کانادایی شوم.
آغاز بیزینس با فروشندگان محلی
نخستین مشتریهای ما همگی فروشندگان محلی بودند. ما لوازم هدفون و گوشی همراه میفروختیم. با رشد بازار لوازم تلفن همراه، رقبای ما نیز افزایش یافتند. ما نیاز داشتیم که کانالهای فروش خود را متنوع سازیم، بنابراین وبسایت خودمان و اکانت فروشمان در eBay را راه انداختیم.
در نتیجه گسترش یافتن طیف مصرفکنندگان محصولات ما، قدرت خریدمان نیز افزایش یافت و توانستیم کالاها را با قیمت کمتری در اختیار مشتریها بگذاریم. وقتی سفارشهایمان افزایش پیدا کرد، فکر کردیم خوب است که با تامینکنندگان خود در چین رابطه برقرار کنیم.
سفر به چین؛ آغاز یک دوره جدید
اینجا بود که من و همسرم تصمیم گرفتیم به چین برویم و با تولیدکنندگان محصولات موردنیاز خود ارتباط رودررو ایجاد کنیم. کار دلهرهآوری بود چون هیچکدام زبان آنها را بلند نبودیم، اما به زحمتش میارزید. این کار به ما اجازه داد که فرایند خرید و ارسال کالا را، از نقطه شروع تا پایان، کاملا درک کنیم.
این حرکت شروع کاری جدید در راستای تجارت ما بود بنابراین هر سال به چین سفر کردیم تا ارتباطمان با همپایان چینیمان قطع نشود و در ضمن دانشمان را در مورد محصولات افزایش دهیم. در نتیجه ما قادر هستیم که قیمتهایی رقابتی ارائه دهیم و این به نوبه خود موجب افزایش فروش ما میشود.
ورود غیرمنتظره به بازار تورنتو
فروش آنلاین خیلی زود رشد کافی را برای ما فراهم آورد که بتوانیم برای کمک به مدیریت فروش، کارکنانی را استخدام کنیم. به این ترتیب در اواخر سال ۲۰۱۵ ما فعالیتهای تجاری خود را به دو فروشگاه در تورنتو منتقل کردیم؛ یکی برای فروش محصولات به مشتریهای عمدهفروش و دیگری برای فروش به مشتریهایی که در eBay داشتیم. این کار به ما اجازه داد که به بازار محلی رخنه کنیم و همزمان به بیزینس آنلاین خود نیز شتاب بیشتری بدهیم. مشتریهای حضوری ما را در جریان آخرین گرایشهای بازار قرار میدهند، در حالی که فروشگاه eBay بستری را در اختیار ما قرار میدهد که بتوانیم مجموعه وسیعتری از محصولات را به فروش برسانیم.
یکی از مزیتهای ما، حجم تحقیقاتی است که قبل از معرفی محصولات انجام میدهیم. محصولات جدید معمولا حاشیه سود بیشتری دارند، بنابراین ما برای پیشبینی تقاضای بازار تکیه زیادی روی آمارها و تحلیلها داریم. ما هر سال به دیدن کارخانههای شنزن در چین میرویم، با این امید که محصول بزرگ بعدی را به چنگ آوریم. سال گذشته عینکهای واقعیت مجازی روی بورس بود و سال قبل از آن استیکهای سلفی گرفتن.
بازار کاری برای نیوکامرها
میزان درآمد این بیزینس به سرعت در حال افزایش بوده است و ما اکنون چندین کارمند تمام وقت داریم که همگی در کانادا تازهوارد هستند.
من امیدوارم که در طی سال آینده بتوانیم با افتتاح یک فروشگاه در بریتانیا، حضور بینالمللی خود را تقویت کنیم. من همچنین مایلم که برای فروشندگان تازهکار در تجارت الکترونیک، دورههایی آموزشی برگزار کنم که تا از این طریق به آنها کمک کرده باشم. هر چند از آنچه فکر میکردم وقت بیشتری از من میگیرد، اما قصد دارم که در پاییز در امتحانات وکالت هم شرکت کنم تا اگر احیانا زمانی قصد داشتم به کار قبلیام بازگردم، این امکان برایم فراهم باشد.
در گذشته هرگز فکر نمیکردم که رشته حقوق را کنار بگذارم تا در فضای آنلاین به فروشندگی بپردازم، اما همانقدر که وکالت را دوست دارم، از اداره بیزینس خودم هم لذت میبرم و حتی شاید بیشتر از آن. کار کردن در کنار یک تیم فوقالعاده برای محقق ساختن فرصتهای رشدی که هر روز خود را به نمایش میگذارند، تجربه هیجانانگیزی است.
این مطلب نخستین بار، توسط خانم پریا اسکوئی مشاور امور مهاجرت در کانادا، در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۸ در شماره ۱۰۶ هفتهنامهی آتش چاپ تورنتو منتشر شده است. این شماره نشریه را میتوانید از اینجا دانلود کنید. لینک مطلب هم در سایت آتش اینجاست.