از هر پدر و مادر مهاجری، فارغ از اینکه از کدام کشور آمده باشند، وقتی در مورد علت مهاجرت سوال میکنی، اغلب این جواب را میشنوی: «بهخاطر بچهها». اکثر مهاجران نسل اول را کسانی تشکیل میدهند که مفیدترین سالهای عمرشان را در کشور خود سپری کردهاند و حالا میخواهند در کشور جدید از نو شروع کند؛ زبان بیاموزند و به دنبال شغل بگردند. به نظر میرسد بیشتر آنان هیچگاه موفق نمیشوند جایگاه شغلی خود را مانند سرزمین مادری به دست آورند، اما بیشترین امید آنان آینده فرزندان است.
آیا وضعیت فرزندان مهاجران رو به راه است؟ «مونیکا بوید»، استاد دانشگاه تورنتو تلاش میکند به این سوال پاسخ دهد. او در یک سخنرانی، با نگاه به موفقیت اقتصادی نسل دوم مهاجران از حاضران پرسید: «آیا فرزندان مهاجران نسل اول از لحاظ اقتصادی و آموزشی موفقند؟»
تحقیقات بوید نشان میدهد به طور کلی، نسل دوم مهاجران در کانادا موفق بودهاند، اما نکته جالب، دلایلی است که او برای این امر ارایه میدهد.
کانادا بچههایم را میخواهد، نه مرا
تحقیقات آماری بوید نشان میدهد، مهاجران نسل اول در یک شکاف ثروت سقوط میکنند که به آسانی پر نخواهد شد. اساساً امروزه مهاجران نسل اول به ندرت به سطحی از دارایی میرسند که در کشور خود از آن برخوردار بودند و اگر هم برسند، چندین دهه طول میکشد. اگر از آنها دلیل این موضوع را بپرسید با پاسخ یکسانی مواجه خواهید شد: «بهخاطر بچههاست.»
بوید از یکی از مهاجران نقل قول میکند که به عقیده او این ذهنیت بسیاری از مهاجران است: «کانادا مرا نمیخواهد، بچههایم را میخواهد.»
تحصیلات بالا؛ نسل دوم مهاجران موفقترند
بوید ادامه میدهد: «به همین دلیل باید از خود بپرسیم که آیا نسل دوم مهاجران به اندازه شهروندانی که بیشتر در کانادا جا افتادهاند از نظر اقتصادی و آموزشی موفقند یا نه. به ویژه آنکه امروزه دو سوم رشد جمعیت این کشور از جانب جامعه مهاجران است.»
تحقیقات بوید به عنوان جامعهشناس، شامل ارجاع متقابل و مقایسه دادههای مربوط به نسل دوم کانادییها با دادههای مربوط به کاناداییهایی است که خانوادههای آنها به مدت سه نسل یا بیشتر در این کشور زندگی کردهاند.
یکی از دلایل تطبیقپذیری موفقیت آمیز مهاجران نسل دوم آن است که تحصیلات خوبی دارند. تحقیقات بوید نشان میدهد در حالی که تنها۲۴ درصد از افراد ۲۵ تا ۳۹ سالهای که متعلق به نسل سوم یا قدیمیتر هستند به دانشگاه رفتهاند، بیشتر از ۷۰ درصد از مهاجران نسل دوم چینی در همان مقطع سنی امکان حضور در دانشگاه را یافتهاند. برای هندیها و پاکستانیهای نسل دوم، در همان مقطع سنی، این رقم دو برابر نسل سومیهاست؛ به عبارت دیگر۵۰ درصد از این مهاجران به دانشگاه رفتهاند.
انگیزه گرفتن از والدین
بوید در سخنان خود در جمع حاضران در کنگره علوم انسانی و علوم اجتماعی میگوید: «نسل یک و نیم و دوم نه تنها به نظر میرسد سطح آموزش بالاتری داشته باشند که انگیزه بیشتری نیز از والدین خود میگیرند.»
یکی از جامعهشناسان دپارتمان آموزش دانشگاه «هاروارد» به این مسأله پرداخته که چه عاملی موجب میشود که بسیاری از افراد نسل یک و نیم و دوم گروههای نژادی در ایالات متحده تا این اندازه در امر آموزش موفق باشند و به این نتیجه ساده رسید که والدین این افراد از آنها میخواهند که موفق باشند. محرک اصلی انگیزهای است که والدین در دانش آموزان ایجاد میکنند و این سخن که: «ما این کارها را بهخاطر تو انجام دادیم.»
رابطه سطح تحصیلات فرزندان با والدین
بوید میگوید: «در حالت کلی، سطح تحصیلات فرزندان، وابستگی متقابلی با میزان تحصیلات والدین آنها دارد.»
اما در مورد فرزندان مهاجران به سبب خواست موفقیتی که والدین در وجود بچههای خود نهادینه میکنند، این قضیه صدق نمیکند.
به عنوان نمونه میتوان به خسرو قوامی اشاره کرد؛ مهاجری از ایران که سه فرزند دختر او عملکرد بسیار خوبی در مسیر آموزش خود داشتهاند.
کیانا قوامی، دختر دوم خسرو که در حال حاضر دانشجوی سال سوم پزشکی است، میگوید: «والدین من در هنگام بزرگ کردن بچههایشان تلاشی باورنکردنی از خود نشان دادند تا مطمئن شوند که ما میتوانیم از تمام فرصتها استفاده کنیم.»
او ادامه میدهد: «بله، والدین ما تمام آن فرصتها را در اختیار ما گذاشتند و ما چطور میتوانستیم تا اندازهای زحمتهای آنها را جبران نکنیم، چطور میتوانستیم در مقابل همه آن سختیهایی که برای ما کشیدهاند، کاری نکنیم؟»
کیانا قوامی با خنده میگوید که والدینش او را به هر رشته ورزشی که بتوان تصور کرد، فرستاده و همچنین سعی کردهاند تا هر اندازه که ممکن است، زبانهای خارجی از جمله فرانسوی و فارسی به او بیاموزند.
خواهر بزرگتر او که تحصیلات خود را در رشته پزشکی به اتمام رسانده است به زودی دوره دستیاری پزشکی را آغاز میکند. خواهر کوچکترش هنوز دبیرستانی است، اما به نظر میرسد بذر موفقیتهای آینده در وجود او نیز کاشته شده، انگیزهای پدر و مادر به خوبی به بچههایشان منتقل شده است.
داستان این موفقیتها عموماً همین قدر پر از صمیمیت و لطافت است. با وجود این، بوید هشدار میدهد که نباید مغرور شویم و فکر کنیم هیچ مشکلی وجود ندارد.
تحصیلات با درآمد هم رابطه نزدیکی دارد
مطالعات بوید نشان میدهد که به دلایلی، نسل دوم مردان اقلیتهای نژادی غیر سفیدپوست به اندازه مردان نسل سوم و بالاتری که همانقدر تحصیلات دارند، درآمد کسب نمیکنند. احتمالاً به این دلیل که متغیرهای فراوانی در این موضوع دخیل هستند
دلایل این امر نامعلوم است. هر چند در هر صورت مهم است که این دلایل کشف شود.
در نهایت و در مقایسه با دشواریهای اقتصادی پیش روی نسل اول مهاجران در کشور جدید، باید گفت که در مجموع پاسخ پرسش ابتدای این مقاله مثبت است: بله، وضعیت بچهها روبراه است.
این مطلب نخستین بار، توسط خانم پریا اسکوئی مشاور امور مهاجرت در کانادا، در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۶ در شماره ۶۷ هفتهنامهی آتش چاپ تورنتو منتشر شده است. این شماره نشریه را میتوانید از اینجا دانلود کنید. لینک مطلب هم در سایت آتش اینجاست.